شب يلدا
همون شب شنبه 30 آذر که شب يلدا بلندترين شب سال بود همه خونه آقاجون جمع شديم دور هم. اقاجون کلى ميوه و تنقلات خريده بود نشستيم فال حافظ گرفتيم و شعر خونديم کلى هم خوراکى خورديم و عکس گرفتيم. يه شب سردو زمستانى واى که چه شب خوبى بود بعد از کلى حرف زدن و خنديدن شب يلدا هم به اتمام رسيد تو هم که از صبح مشغول شيطونى و بازى بودى خيلى خسته بودى ساعت 12.30 بود که خوابت برد عزيزم... اميدوارم هميشه تو زندگيت شادو خندون باشى و همه شبات يلدايى باشه... الهى هيچوقت تو چشات غم نشينه نفس مامان... به اميد يلداى بعدى........................ ...
نویسنده :
مامان لیلا
0:31